سه نوع تعارضی که هر صحنه فیلمنامه به آن‌ها نیاز دارد


هر صحنه در فیلمنامه شما به تعارض نیاز دارد. قبول دارم، می‌دانم که این حرف بدیهی به نظر می‌رسد، اما به آن سادگی که فکر می‌کنید نیست. انواع مختلفی از تعارض وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها برای عمق بخشیدن به کنش یک صحنه استفاده کنید و مطمئن شوید که آنچه شخصیت‌هایتان انجام می‌دهند با مخاطب شما ارتباط برقرار می‌کند. یک صحنه کارآمد باید شامل سه لایه از تعارض باشد که به‌طور هم‌زمان فعال هستند. وقتی این عناصر ترکیب می‌شوند، شما لحظاتی را خلق می‌کنید که داستان شما را به جلو سوق می‌دهند و شخصیت‌هایتان را مجبور به انتخاب‌های دشوار می‌کنند.
اولین شبکه فیلمنامه نویسان مستقل ایران

علیمحمد اقبالدار (مترجم)

۱۴۰۴/۰۸/۲۶

68 بازدید 0 نظر
اولین شبکه فیلمنامه نویسان مستقل ایران

پدرو کوریا، فیلمنامه‌نویس، در یک مصاحبه اخیر با Film Courage، تعارض صحنه را به سه جزء ضروری تقسیم می‌کند:

 

سه نوع تعارض

تعارض بیرونی (External conflict) همان چیزی است که به‌طور فیزیکی در صحنه در حال وقوع است. این اغلب می‌تواند یک مانع بسیار ساده باشد؛ شخصیت‌های شما باید به قله کوهی برسند، اما تخته‌سنگ‌ها مسیر آن‌ها را مسدود کرده‌اند. شاید قهرمان شما باید بمبی را خنثی کند، اما مزدوران شخصیت شرور مانع راهش شده‌اند.

تعارض عاطفی (Emotional conflict) کنش کنونی را به زخم‌های درونی و تجربیات گذشته شخصیت شما پیوند می‌دهد. قبلاً در مورد این موضوع به عنوان "زخم" و "باور غلط" صحبت کرده بودیم. از نظر درونی، چه چیزی سد راه شخصیت شما شده است؟ در مثال اول، شاید آن‌ها تخته‌سنگ‌ها را غیرقابل عبور می‌دانند زیرا یک فرد عزیزی قبلاً در بهمن سنگ جان خود را از دست داده است و نمی‌خواهند ریسک کنند که همان اتفاق برایشان بیفتد.

تعارض فلسفی (Philosophical conflict) با جهان‌بینی و مرزهای اخلاقی سروکار دارد. این درباره خطوط قرمزی است که شخصیت شما حاضر به عبور از آن‌ها نیست. در سناریوی کوهستانی که تصور کردیم، شاید آن‌ها بتوانند از TNT برای منفجر کردن یک مسیر در میان سنگ‌ها استفاده کنند، اما با این کار یک روستای پایین کوه را به خطر می‌اندازند. این یک تعارض اخلاقی است.

این رویکرد سه‌لایه، آنچه را که Final Draft به عنوان درهم‌تنیدگی تعارضات درونی و بیرونی توصیف می‌کند، منعکس می‌سازد. صحنه‌های کلیدی شما باید شامل هر سه نوع تعارض باشند که در کنار هم کار می‌کنند.

در فیلم Challengers، یک تعارض بیرونی واضح وجود دارد: دو بازیکن تنیس در حال انجام یک مسابقه ساده هستند. از نظر درونی، تعارض آن‌ها عاشقانه است؛ هر دو مرد یک زن را می‌خواهند (هم‌زمان که یکدیگر را نیز می‌خواهند)، و زن از جایگاه تماشاچیان ناظر است. از نظر فلسفی، هر دو با این مسئله دست‌وپنجه نرم می‌کنند که قهرمان بودن به چه معناست، آیا پیروزی مستلزم بی‌رحمی است یا اینکه آیا عشق و جاه‌طلبی می‌توانند در کنار هم وجود داشته باشند.

صحنه‌های محرک (momentum scenes) که ضرباهنگ‌های اصلی داستان را به هم وصل می‌کنند، می‌توانند تنها با یک یا دو نوع تعارض عمل کنند، اما هرچه تعارض بیشتری را بتوانید لایه‌بندی کنید، فیلمنامه شما قوی‌تر می‌شود.

 

آزمودن اینکه آیا یک صحنه کار می‌کند؟

کوریا یک آزمون ساده دارد. او می‌گوید: «از نظر من یک صحنه زمانی کار می‌کند که قهرمان در پایان آن صحنه تصمیمی بگیرد که با تصمیم قبلش متفاوت باشد.»

اگر هیچ چیز تغییر نکند، اگر صحنه یک دوراهی جدید برای شخصیت شما ایجاد نکند، احتمالاً جایی در فیلمنامه شما ندارد. کوریا می‌گوید: «اگر شما فقط آن صحنه را تماشا کردید و کسی کنترل تلویزیون شما را برداشت یا پروژکتور را در سینما شکست، باید مخاطب مشتاق باشد و بگوید: "اوه، نه، صبر کن. چه اتفاقی افتاد؟" او در صحنه بعدی چه کار کرد؟»

این با چیزی که رابرت مک‌کی، معلم فیلمنامه‌نویسی، آن را "نقطه چرخش" (the turn) در هر صحنه می‌نامد، همسو است؛ یا لحظه‌ای که اوضاع از مثبت به منفی تغییر می‌کند یا بالعکس.

همانطور که مک‌کی می‌گوید، اگر ارزش عاطفی در پایان صحنه با گشایش آن مطابقت داشته باشد، باید از خود بپرسید که اصلاً چرا آن صحنه وجود دارد.

 

اگر صحنه هنوز درست به نظر نمی‌رسد چه؟

گاهی اوقات یک صحنه روی کاغذ کار می‌کند اما هنوز کسل‌کننده به نظر می‌رسد. فاقد انرژی است یا تکراری به نظر می‌رسد.

عناصری را در نظر بگیرید که ممکن است تنش بیشتری ایجاد کنند یا لحن را تغییر دهند. شاید یک ساعت شنی در حال شمارش باشد. ایده دیگری که کوریا پیشنهاد می‌کند، تغییر مکان برای تغییر دمای صحنه است.

او می‌گوید: «آیا ممکن است این صحنه در یک کتابخانه جالب‌تر باشد؟ این صحنه جدایی، و آن‌ها مجبورند ساکت باشند؟»

او به فیلم How to Blow Up a Pipeline به عنوان نمونه اشاره می‌کند و صحنه‌ای برنامه‌ریزی را تصور می‌کند که از زیرزمین به یک فضای عمومی منتقل شده است. کوریا می‌گوید: «آیا می‌توانستیم آن را در اداره راهنمایی و رانندگی (DMV) داشته باشیم؟ یکی از آن‌ها باید کارت شناسایی خود را تمدید کند، و آن‌ها وقت ندارند، و زمان در حال اتمام است، و آن‌ها در مکانی مانند آن در حال بحث در مورد این موضوع هستند. این کار دمای صحنه را کاملاً تغییر می‌دهد.»

تعارض‌های یکسان، اما خطرات (Stakes) متفاوت. شرایط بیرونی نحوه بروز تعارضات عاطفی و فلسفی را شکل می‌دهند.

 

کاری کنید که صحنه‌هایتان اهمیت داشته باشند

ساختار قوی صحنه فقط درباره این نیست که «چه اتفاقی می‌افتد؟» بلکه درباره این است که «چرا این لحظه شخصیت من را مجبور به تغییر می‌کند؟» وقتی تعارضات بیرونی، عاطفی و فلسفی را با هم لایه‌بندی می‌کنید، صحنه‌هایی را می‌سازید که در سطوح چندگانه کار می‌کنند.

حتی موانع کوچک مانند دری که باز نمی‌شود، وقتی شخصیت شما فوراً به چیزی نیاز دارد، می‌توانند تنش ایجاد کنند.

مایکل آرنت، فیلمنامه‌نویس برنده اسکار، این رویکرد را به عنوان درهم‌تنیدن خطرات بیرونی، درونی و فلسفی برای خلق تعارضات غنی و چندبعدی توصیف کرده است. به عنوان مثال، در فیلم Little Miss Sunshine، شخصیت‌ها با چالش‌های بیرونی (رقابت در یک مسابقه زیبایی)، مبارزات درونی (ناامنی‌های فردی) و پرسش‌های فلسفی (چه چیزی موفقیت را تعریف می‌کند) روبرو هستند.

 
لینک کوتاه: iDX
منبع: nofilmschool

نظرات