۱۴۰۳/۱۱/۱۱
در بسیاری از ژانرهای فیلمها و سریالها، دو شخصیت اصلی در حال مبارزه با یکدیگر هستند. این اساس تمام درگیریها و تعارضهاست. این مفهوم از ابتدای داستانگویی وجود داشته و با گذشت زمان تغییرات جزئی یافته، اما اصول آن همچنان ثابت باقی مانده است.
امروز قصد داریم به بررسی مفهوم قهرمان و آنتاگونیست بپردازیم و ببینیم چه معنایی دارند و چطور میتوانیم از آنها در داستانهای خود بهرهبرداری کنیم.
قهرمان چیست؟
کلمه "قهرمان" از یونان باستان آمده و به معنای "کسی که نقش اول را بازی میکند" است. در مقابل قهرمان، آنتاگونیست قرار دارد.
بسیاری از فیلمها و سریالها قهرمانهایی دارند که گاهی همدل یا کاذب هستند، اما لزوماً همیشه چنین نیست.
در برخی از داستانها، به جای یک شخصیت اصلی، چندین شخصیت اصلی داریم که داستان حول آنها میچرخد.
در هر صورت، مخاطبان میخواهند سرنوشت این شخصیتها را دنبال کنند. داستان باید ویژگیها، ضعفها و مسیر رشد قهرمانان را به نمایش بگذارد.
آنتاگونیست چیست؟
کلمه "آنتاگونیست" از یونانی "antagonistes" گرفته شده که به معنای "رقیب، دشمن، حریف" است. این واژه معانی مختلفی دارد، اما در نهایت به معنای مخالف قهرمان است.
آنتاگونیست همیشه یک شخصیت بد نیست. او میتواند یک رقیب یا حریف باشد که قهرمان را به سمت بهتر شدن سوق میدهد.
در اکثر داستانها، آنتاگونیست کسی است که بر سر راه قهرمان قرار دارد و موانعی برای او ایجاد میکند.
قهرمان در برابر آنتاگونیست
در دل هر داستانی، مبارزه بین قهرمان و آنتاگونیست قرار دارد. این موضوع به ایده «خیر در برابر شر» باز میگردد که در طول تاریخ داستانها پررنگ بوده است.
این مبارزه میتواند به دو صورت داخلی و خارجی پیش برود.
پس، چگونه میتوان این درگیریها را واقعی و جذاب نشان داد؟ نکاتی در این زمینه وجود دارد که میتواند به شما کمک کند.
اهداف و انگیزهها را مشخص کنید
چرا این درگیری رخ میدهد؟ هر طرف چه چیزی میخواهد؟ باید انگیزههای هر دو طرف بهطور واضح مشخص باشد تا مخاطب جذب شود.
هدفها باید ساده و واضح باشند، طوری که در یک جمله قابل بیان باشند.
ایجاد عدم تعادل قدرت
در فیلم و سریالها، اگر مخاطب ندانند که چه چیزی در خطر است، داستان جذابیت خود را از دست میدهد.
در هر لحظه از داستان، چه کسی قدرت دارد؟ اگر قهرمان شکست بخورد، چه خواهد شد؟
در هر مقطع زمانی باید عدم تعادلی میان قهرمان و آنتاگونیست وجود داشته باشد تا مشخص شود که چرا آنها در حال مبارزه هستند. این عدم تعادل ممکن است از نظر فیزیکی نباشد؛ بلکه ممکن است در زمینه منابع، موقعیت اجتماعی، دانش یا قدرت روانی باشد.
یک مثال عالی در این زمینه مربوط به فیلم شوالیه تاریکی است، زمانی که جوکر دستگیر میشود، اما بعد متوجه میشویم که او در زندان قدرتی دارد و میتواند با یک بمب در بدن کسی تهدید کند.
ایجاد این تغییرات قدرت باعث افزایش هیجان و تنش در داستان میشود و به مخاطب این احساس را میدهد که چطور قهرمان ممکن است بر چنین دشمنی پیروز شود.
روابط قهرمان و آنتاگونیست
آنتاگونیستهای جذاب تنها موانع نیستند، بلکه شخصیتهایی با پیشینه و ویژگیهای خاص خود هستند که ممکن است حتی ویژگیهای قابل بخششی نیز داشته باشند.
ما باید از انگیزههای آنها آگاه شویم و آنها را بشناسیم تا بتوانیم درک کنیم که چرا با قهرمان در تضاد هستند.
در مقابل، قهرمان هم باید شخصیتی با عمق باشد. چرا این دو شخصیت با یکدیگر درگیر هستند؟ آیا آنها تاریخچهای مشترک دارند؟ آیا در دل دشمنیشان لحظاتی از درک یا همدلی وجود دارد؟
روابط میان قهرمان و آنتاگونیست به داستان عمق و پیچیدگی میبخشد.
مثالهایی از قهرمان در برابر آنتاگونیست
برای مشاهده این مفاهیم در عمل، به چند مثال از فیلمها و سریالها میپردازیم:
در نهایت، مبارزه میان قهرمان و آنتاگونیست اساس بسیاری از داستانها است و یکی از ارکان اصلی فیلمها و سریالهایی است که مردم به تماشای آنها میپردازند.
توسعه شخصیتها و توجه به روابط میان این دو باید در کانون توجه قرار گیرد تا درگیریهایشان واقعی و جذاب باشد.
هنوز نظری برای این مقاله ثبت نشده است.