فیلمنامهنویسی هنر پیچیدهای است که نیاز به درک عمیق از ساختار داستانی، شخصیتسازی، دیالوگنویسی و چگونگی تبدیل یک ایده به یک نمایش تصویری دارد. در این مقاله، به بررسی تفاوتهای اساسی بین سه نوع مختلف فیلمنامه، یعنی فیلمنامه کوتاه، فیلمنامه بلند و فیلمنامه سریال خواهیم پرداخت. این تفاوتها به نویسندگان کمک میکند تا به بهترین نحو ممکن از ظرفیت هر نوع فیلمنامه استفاده کنند و داستان خود را به طور مؤثر به مخاطب منتقل نمایند.
1. فیلمنامه کوتاه: فشردهسازی داستان در کمترین زمان
یک فیلم کوتاه، به طور معمول کمتر از 30 دقیقه طول میکشد، بنابراین فیلمنامه کوتاه نیز بطور تقریبی و استاندارد نباید بیش از 30 صفحه باشد. البته موارد استثنا همیشه وجود دارد و ممکن تنها با نوشتن یک صفحه، کارگردانی آن را به یک فیلم 90 دقیقه ای تبدیل کند. این نوع فیلمنامهها نیاز به داستانی دارند که در زمانی کوتاه به اوج خود برسد و مفهوم یا پیام مشخصی را به مخاطب منتقل کند.
ویژگیهای کلی فیلمنامه کوتاه (مثلث طلایی):
- کارکترهای محدود: در فیلمنامههای کوتاه، معمولاً تنها یک یا دو شخصیت اصلی وجود دارد که در طول مدت کوتاه فیلم با یکدیگر درگیر میشوند.
- لوکیشن های محدود: از آنجا که زمان زیادی جهت گسترش یک داستان کوتاه به نسبت یک فیلمنامه بلند وجود ندارد، تعدد لوکیشن های به ضرر فیلمنامه کوتاه تمام خواهد شد.
- موضوع یکپارچه: معمولاً فیلمنامههای کوتاه روی یک موضوع خاص و محدود تمرکز میکنند. این داستانها میتوانند جنبههای فلسفی، احساسی یا حتی اجتماعی داشته باشند، اما تمام تلاش نویسنده بر این است که با کمترین جزئیات، بیشترین تأثیر را بگذارد. از آنجا که مدت زمان کوتاهی برای روایت وجود دارد، پایان باید تأثیرگذار و غافلگیرکننده باشد. فیلمنامهنویس باید قادر باشد تا در کمتر از 5 صفحه، یک تحول مهم یا یک تغییر اساسی در داستان ایجاد و سپس داستان جمع کند.
جهت مطالعه دقیق «مثلث طلایی» به مقاله زیر مراجعه کنید:
مثالهای مشهور فیلمنامههای کوتاه:
• "The Red Balloon" (1956) – فیلمی کوتاه از آلبرت لاموریس که یک داستان ساده اما عمیق از یک پسر بچه و یک بادکنک قرمز را روایت میکند.
• "La Jetée" (1962) – فیلمی کوتاه از کریس مارکر که داستانی پیچیده و علمیتخیلی را با استفاده از تصاویری ثابت به تصویر میکشد.
در فیلمنامههای کوتاه، نویسنده به دلیل محدودیت زمانی باید از ابزارهای داستانی مانند اوجگیری سریع، مفهومگرایی و تغییرات سریع در جهت ایجاد یک تأثیر فوری و ماندگار استفاده کند.
2. فیلمنامه بلند: گستره وسیعتری از شخصیتها و داستانها
فیلمنامه بلند معمولاً برای ساخت فیلمهای سینمایی، تله و یا ویدیویی استفاده میشود و معمولاً در بازه زمانی 90 تا 180 دقیقه قرار دارد. این نوع فیلمنامهها معمولاً دارای ساختار پیچیدهتری هستند و شامل تعدد شخصیت و خطوط داستانی متفاوت میباشند. هدف در فیلمنامه بلند این است که نویسنده داستانی جامع و کامل را در اختیار مخاطب قرار داده و اجازه دهد که ببینده به آرامی پیش رود.
ویژگیهای فیلمنامه بلند:
- ساختار سهپردهای(در حالت کلاسیک): بیشتر فیلمنامههای بلند به ساختار سهپردهای معروف هستند که شامل مقدمه، اوجگیری و پایان است. این سه قسمت معمولاً شامل معرفی شخصیتها، درگیریها و در نهایت حل مشکلات میشود.
- شخصیتهای چندبعدی: در فیلمنامههای بلند، نویسنده معمولاً فرصت بیشتری برای توسعه شخصیتها و ایجاد تحول در آنها دارد. این شخصیتها باید با گذشت زمان تغییر کنند و در طول فیلم شاهد تکامل آنها باشیم.
- خرده داستان ها: برخلاف فیلمنامههای کوتاه، فیلمنامه بلند ممکن است دارای چندین خرده داستان داستانی باشد که در نهایت در یک نقطه به هم میرسند. این موضوع باعث میشود داستان پیچیدهتر و جذابتر باشد.
- توسعه درگیریها: در فیلمنامه بلند، درگیریها باید به تدریج گسترش یابند و تنشها با پیشروی داستان افزایش پیدا کنند. این امر نیاز به جزئیات بیشتری دارد و هر تصمیم یا حادثه باید پیامدهای خود را داشته باشد.
مثالهای مشهور فیلمنامههای بلند:
- • "The Godfather" (1972) – نوشته ماریو پوزو و کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا که یکی از نمونههای برجسته داستانگویی در سینما است.
- • "Inception" (2010) – نوشته و کارگردانی کریستوفر نولان که با استفاده از پیچیدگیهای داستانی و جهانی چندلایه، فیلمی بلند و اثرگذار خلق کرده است.
فیلمنامههای بلند معمولاً نیاز به زمان زیادی برای توسعه و توضیح داستان دارند، بنابراین فیلمنامهنویس باید قادر باشد تا توجه مخاطب را در طول زمان حفظ کند و تنش و کشمکشهای داستان را بهطور مؤثری مدیریت کند.
3. فیلمنامه سریال: گسترش داستان در قالب اپیزودیک
فیلمنامه سریالها بهطور خاص برای تولیدات تلویزیونی یا آنلاین نوشته میشوند و هدف آنها گسترش داستان در قالب چندین قسمت است. هر قسمت معمولاً حدود 20 تا 60 دقیقه بطول می انجامد و باید به گونهای نوشته شود که هم بهتنهایی قابل درک باشد و هم با قسمتهای دیگر ارتباط برقرار کند.
ویژگیهای فیلمنامه سریال:
- ساختار اپیزودیک: فیلمنامه سریالها معمولاً بهصورت اپیزودیک نوشته میشود. هر قسمت میتواند یک داستان جزئی یا یک بخش از داستان کلی را روایت کند. در هر اپیزود باید داستانی مستقل اما در عین حال مرتبط با اپیزودهای دیگر وجود داشته باشد.
- شخصیتها و روابط پیچیدهتر: سریالها معمولاً شخصیتهای بیشتری دارند که در طول زمان توسعه مییابند. روابط میان این شخصیتها میتواند در طول اپیزودها یا فصول مختلف تغییر کند.
- خطوط داستانی فرعی و اصلی: در فیلمنامههای سریالی، معمولاً چندین خط داستانی فرعی وجود دارد که همزمان با خط داستانی اصلی پیش میروند. این خطوط داستانی باید بهطور هماهنگ با یکدیگر در هر قسمت و فصول بعدی رشد کنند.
- توسعه تدریجی داستان: برخلاف فیلمنامههای کوتاه و بلند، داستان در سریالها بهطور تدریجی گسترش مییابند. کشمکشها و درگیریها باید در هر اپیزود عمیقتر شوند و همیشه بهگونهای باقی بمانند که مخاطب را برای دیدن قسمتهای بعدی ترغیب کنند.
- ساختار پیچیدهی پرده ها: در فیلمنامههای سریالی، ساختار سهپردهای که معمولاً در فیلمنامههای بلند سینمایی استفاده میشود، اغلب مناسب نیست و فیلمنامهنویس باید ساختاری پیچیدهتر و طولانیتر را در نظر بگیرد. در سریالها، بهویژه در فصول متعدد، داستان معمولاً بهصورت تدریجی گسترش مییابد و در هر اپیزود یک یا چند "پرده" جدید بهوجود میآید. هر اپیزود معمولاً به تنهایی ساختاری شبیه به سهپردهای دارد، ولی علاوه بر آن، کل فصل و حتی کل سریال باید یک ساختار کلیتری داشته باشد که در آن تمامی پردهها و داستانها با هم تلاقی پیدا کنند. در کنار پردههای هر اپیزود، فیلمنامهنویسان باید به ساختار فصل و سریال توجه کنند. این ساختار شامل پردههای بیشتری است که باید در یک دوره زمانی طولانیتر (چندین اپیزود یا فصل) تقسیم شوند.
- پرده اول سریال: در این پرده که ممکن است در چندین اپیزود ادامه داشته باشد، جهان سریال و شخصیتها معرفی میشوند. اغلب در این مرحله است که مشکل یا درگیری اصلی داستان شکل میگیرد و به تدریج به سمت اوج خود پیش میرود.
- پردههای میانه (در داخل فصلها): در این بخشها، داستان گسترش مییابد و پیچیدگیهای بیشتری به داستان اضافه میشود. بهطور معمول در هر فصل، چندین خط داستانی فرعی و توسعه شخصیتها بهطور موازی پیش میروند. این پردهها میتوانند در یک اپیزود خاص یا در سراسر فصل پخش شوند.
- پرده پایانی فصل (Cliffhanger): معمولاً در پایان هر فصل، نویسندگان یک cliffhanger یا نقطهی بحرانی ایجاد میکنند که باعث میشود مخاطب برای فصل بعدی هیجانزده باشد. این نقطه اوج در برخی سریالها ممکن است از یک اپیزود به اپیزود دیگر تغییر کند.
- پردههای کل سریال: برخی سریالها دارای قوس داستانی هستند که در طول کل سریال پیش میرود. این قوس ممکن است شامل چندین فصل باشد و نویسنده باید دقت کند که داستانهای مختلف چگونه در طول زمان پیوسته به هم متصل میشوند.
مثالهای مشهور فیلمنامههای سریال:
- "Breaking Bad" (2008-2013) – نوشته و ساخته وینس گیلیگان که داستان تحول یک معلم شیمی به یک تولیدکننده مواد مخدر را در قالب یک سریال تلویزیونی پیچیده و جذاب روایت میکند.
- "Stranger Things" (2016-) – نوشته برادران دافر که با ترکیب عناصر علمیتخیلی و ترسناک، داستانهای شخصیتهای مختلف را در چندین فصل و اپیزود مختلف گسترش میدهد.
تفاوتهای کلیدی میان فیلمنامه کوتاه، بلند و سریال:
- زمان: فیلمنامه کوتاه به مدت زمان کمی محدود است، فیلمنامه بلند معمولاً حدود 90 دقیقه است، در حالی که فیلمنامه سریال به صورت اپیزودیک و طولانیمدت است.
- ساختار: فیلمنامه کوتاه ساده و فشرده است، فیلمنامه بلند دارای ساختار سهپردهای است، در حالی که فیلمنامه سریال نیاز به گسترش داستان در قالب فصول و اپیزودها دارد.
- شخصیتها: در فیلمنامههای کوتاه، شخصیتها معمولاً کم و ساده هستند، اما در فیلمنامههای بلند و سریالی، شخصیتها پیچیدهتر و در حال تکامل هستند.
هنوز نظری برای این مقاله ثبت نشده است.